معنی تیره خوار - جستجوی لغت در جدول جو

تیره خوار

لغت نامه دهخدا

گیاه خوار

هر جانوری که انرژی مورد نیاز خود را با مصرف گیاهان به دست آورد، خورندۀ گیاه، علف خوار

فرهنگ فارسی عمید

تیره روان

سیه اندرون، تیره دل، سیاه دل، برای مثال چو پیروز شد دزد تیره روان / چه غم دارد از گریۀ کاروان (سعدی - ۹۳)

فرهنگ فارسی عمید

جیره خوار

کسی که از دیگری جیره می گیرد

فرهنگ فارسی عمید

پاره خوار

رشوه خوار، رشوه گیر

فرهنگ فارسی عمید

ریزه خوار

کسی که خرده ریزۀ ته سفره را می خورد، کنایه از نیازمند، محتاج

فرهنگ فارسی عمید

حشره خوار

هر جانوری که خوراکش حشرات باشد، بعضی از گیاهان که حشرات کوچک را در برگ های خود می گیرند و جذب می کنند

فرهنگ فارسی عمید

جیفه خوار

مرده خوار نسا خوار

فرهنگ لغت هوشیار

جیره خوار

آنکه از مخدوم خود جیره گیرد

فرهنگ لغت هوشیار

حشره خوار

مایخور مایخوار پوزه دار

فرهنگ لغت هوشیار

پاره خوار

رشوه گیر

فرهنگ لغت هوشیار

اجره خوار

مزدور مزدبر اجری خوار راتبه خوار موظف

فرهنگ لغت هوشیار

جیره خواری

عمل جیره خوار

فرهنگ لغت هوشیار

گیاه خوار

خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی

فرهنگ لغت هوشیار